شیمی کَده

آموزش شیمی و علوم

شیمی کَده

آموزش شیمی و علوم

شیمی کَده

تمام مطالب این وب تقدیم به روح آسمانی پدرم که یادش پرچم صلحیست به وقت شورش دلتنگی...

بایگانی

۴۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

۳۰
بهمن
۹۰

 


 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۹
بهمن
۹۰

امام عصر(عج) فرمودند:اگر خواستار رشد و کمال‌ معنوى‌ باشى‌ هدایت‌ مى‌ شوى‌ ، و اگر طلب‌ کنى‌ مى‌ یابى‌ (بحار الأنوار، ج‌ 51، ص‌ 339)

امام عصر(عج) فرمودند:و اما در پیشامدها و مسایل‌ جدید به‌ راویان‌ حدیث‌ ما مراجعه‌ کنید ، زیرا که‌ آنان‌ حجت‌ من‌ بر شما هستند و من‌ حجت‌ خدا بر آنان‌ هستم‌ . (بحار الأنوار، ج‌ 53، ص‌ 181)


امام عصر(عج) فرمودند:ملعون‌ است‌، ملعون‌ است‌ کسى‌ که‌ نماز مغربش‌ را به‌ تأخیر بیندازد، تا زمانى‌ که‌ ستارگان‌ آسمان‌ پدیدار شوند.(بحار الأنوار، ج‌ 52، ص‌ 15)

امام عصر(عج) فرمودند:هر کس‌ در اجراى‌ اوامر خداوند کوشا باشد ، خدا نیز وى‌ را در دستیابى‌ به‌ حاجتش‌ یارى‌ مى‌ کند .(بحار الأنوار،ج‌51،ص331)

امام عصر(عج) فرمودند:همانا خدای تعالى‌ مردم‌ را بیهوده‌ نیافریده‌ و بدون‌ تکلیف‌ و جزا رهایشان‌ نکرده‌ است‌ .(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌، ص‌ 174)

امام عصر(عج) فرمودند:زمان‌ ظ‌هور و فرج‌ ما با خداست، و تعیین‌ کنندگان‌ وقت‌ ظ‌هور، دروغگویانند.(بحار الأنوار، ج‌ 53، ص‌ 181)

 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۹
بهمن
۹۰

این دعا را منتشر کنید و ببینید چطور غم هایتان از بین میرود

 

سبحان الله یافارج الهم ویاکاشف الغم فرج همی ویسر امری وارحم ضعفی وقلة حیلتی وأرزقنی من حیث لا احتسب یارب العالمین

حضرت محمد(ص) فرمودند: هر کسی مردم را از این دعا باخبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا میکند.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۹
بهمن
۹۰

 

اینک زمین را می‌ستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اَهوره‌مَزدا !
زنان را می ستاییم.
زنانی را که از آن تو به شمار آیند.
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.

روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال" اسفند "یا" سپندارمذ "نام دارد. این واژه که در اوستایی سْپِنْتَه‌آرمَئیتی (Spenta-Ârmaiti) می باشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش سپنته (Spenta) یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و آرمئیتی (Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنى پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی سپندارمت (SpandÂrmat) و در فارسی سپندارمذ و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد‌گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی بکار رفته است.
یکی دیگر از نام های این جشن نیز، جشن برزگران یا برزیگران است که به مناسبت نقش مهم برزگران و کشاورزان در سبز کردن زمین و باروری زمین بوده است.
به بیان ابوریحان بیرونی،اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به شمار می رفت. مردم به جهت گرامیداشت، به آنان هدیه داده و بخشش می کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش هایی برخوردار می شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می کردند و مردان باید که از آنان فرمان می بردند.
گردیزی در کتاب زین الاخبار نیز درباره ی واژه ی «مردگیران» اشاره کرده است که از این جهت این جشن را مردگیران می گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی گزیدند.
سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامی داشت زنان نیکوکار برگزار می گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی این روز را روز عشاق می نامیدند که امروزه متاسفانه بجز زرتشتیان، دیگر هم میهنان روز مادر را برابر با تقویم تازی عربی و روز عشاق را برابر با تقویم میلادی ولنتاین جشن می گیرند.

واژه سپندارمزد در اوستا سپنته آرمئیتی آمده است و به چم (معنی) فروتنی و بردباری که خاص مادران است به کار آمده از این رو ماه اسفند و به خصوص این روز سپندارمذ جشن زنان بوده و در این روز مردان به زنان هدیه مى دادند. این روز متعلق به سپندارمذ یا سپنته آرمئیتى است و چون نام روز و نام ماه با هم موافق مى شوند، جشن مى گیرند. این فرشته در عالم مینوى نماد عشق، محبت، تواضع، بردبارى، جانبازى و فداکارى است و در جهان مادى پاسبان و حامى زنان نیک و پارسا است و تمام خوشى هاى روى زمین در دست اوست. در آیین زرتشت، به دلیل برخى ویژگى هاى مشترک زمین با زن همچون آفرینندگى و زایندگى، این روز به نام «زن و زمین» نام گرفته است.
در سفره این جشن جامى از شیر و تخم مرغ که نشانه ماه بهمن است قرار دارد. به جز آن ها میوه هاى فصل به ویژه انار و سیب، شاخه هاى گل، شربت و شیرینى، برگ هاى خشک آویشن با دانه هایى از سنجد و بادام در چهار گوشه سفره قرار مى دهند و مواد خوشبو و کندر بر روى آتش مى گذارند و مقدار کمى از هفت گونه حبوبات و دانه ها که در جشن مهرگان براى سفارش کاشتن در آن فصل در سفره جشن مهرگان قرار داده اند مى گذارند.
از ویژگى هاى این جشن، استراحت کامل زنان از کار و تلاش و کوشش و فرمانبردارى کامل مردان از زنان بوده است. در این روز به پاس تلاش یک ساله زنان، مردان وظایف ایشان را بر دوش گرفته و با این کار، فعالیت هاى یک زن را تجربه مى کردند و در عین حال در این روز هدیه دادن به زن خانه از آداب و رسوم اصلى این جشن به شمار رفته است. به این ترتیب از محبت و مهربانى زنان سپاسگزارى مى شود. در این روز خاص همچنین انجام کارهاى خانه بر عهده مردان است و زنان با پوشیدن لباس هاى نو، مورد تکریم قرار مى گیرند. در مراسم جشن اسفندگان در آیین زرتشت همچنین زنان پاکدامن و پرهیزگار که به تربیت فرزندان نیک پرداخته اند و این فرزندان به عنوان شخصى نیک شناخته شده اند، تشویق مى شوند.
مسأله آدم و حوا در دین زرتشتی نیست. بنابراین، جنگی بین طرفداران نظریه تکامل و طرفداران نظریه خلقت پیش نمی آید. تساوی حقوق زن و مرد برای زرتشتیان ممکن است. در کتاب مقدس زرتشتیان راجع به حقوق زن و یا سهم الارث او و فرزندان و مانند این ها، احکامی وجود ندارد که عمل بر خلاف آن ها، مغایر دین باشد. در باور ایرانى، مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیش ترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها همه زنان و مردان داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
کم تر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است .جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی است! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان روز عشق به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندارمذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس، فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. آیا زمان آن نرسیده است که همچون سال های اخیر و گسترش جشن های سده و مهرگان در ایران نسبت به پیش تر، سپندارمذگان را هم گرامی بداریم؟
روز سپندارمذگان از دیر باز در تاریخ کهن سرزمین مادری، با نام روز زن و زمین و عشاق شناخته شده است و دیر پایی آن بسیار فراتر از ولنتاین غربی است. شایسته است بانوی ایرانی را در این روز ارج نهیم و دختران و پسران سرزمین کهن تنها با چهار روز شکیبایی روز عشاق را در ۲۹ بهمن ماه خورشیدی با معشوق خود جشن بگیرند .
گام هایی این چنین، ما را در پاسداشت هویت ایران ۸۰۰۰ هزار ساله استوار تر خواهد نمود. جوانان ایرانی را در این رستاخیز فرهنگی فراخوانید.

گروه اینترنتی درهم | www.darhami.comفلسفه ی روز والنتاین

گروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.comگروه اینترنتی درهم | www.darhami.com

زمانی که دین مسیح مرسوم گردید, مردان روحانی تصمیم به تغییر رسوم دیرینه مشترکین گرفتند. یکی از این رسوم جشنی به نام feast oflubercus بود. این جشن از سوی مقامات کلیسا به نام ST. Valntines نام گذاری شد و به منظور اینکه این جشن معنای روحانی داشته باشد , روحانیون شیوه ی نامگذاری جدیدی برای دختران در این مراسم ابداع نمودند.
مراسم به این صورت بود که در این جشن کوزه ای حاوی اسامی مقدس در بین دختران قرار می دادند و دختران جوان هر یک, یک نام از کوزه بیرون می آوردند و این دختران سعی می کردند تا سال آینده صفت آن نام مقدس را در خود ایجاد نمایند.
این مراسم تا قرن 15 میلادی ادامه داشت ولی چندان موفق نبود . اما برای اغلب افراد ریشه این روز از مبدا دیگری است که اینک درباره ان می خوانید...
در قرن سوم میلادی مطابق با اوایل امپراتوری ساسانی در ایران در زمان کلودیوس دوم (یکی از سرداران روم) جنگهای فراوانی بود و این سردار به سختی موفق به جمع آوری سربازان می شد . چرا که آنان حاضر به ترک زنان , خانواده و معشوقه های خود نمی شدند. به همین دلیل کلودیوس خشمگین تمامی عقود زناشویی را باطل اعلام کرد و اجازه ازدواج را از تمامی مردان گرفت!!!
در آن دیار کشیشی به نام Valentine مشغول انجام وظیفه روحانی خود بود. والنتاین مقدس که این اقدام کلودیوس را غیر انسانی می دانست و چند زوج عاشق را پنهانی به عقد یکدیگر درآورد . کلودیوس پس از پی بردن به این اقدام والنتاین را به زندان فرستاد.
والنتاین در زندان عاشق دختر یکی از زندانبانان شد و ... یکی از نامه های او به دست کلودیوس افتاد . در پای نامه امضا شده بود From your valentine گلادیوس که از این امر مطلع گردید در روز 14 فوریه والنتاین را اعدام کرد. دوستان والنتاین او را در کلیسای روم به خاک سپردند. روز اعدام و خاک سپاری والنتاین مقدس که برابر 14 فوریه بود برای دوستداران او جاودانی شد و همگی عشاق از آن پس این روز را در کنار همدیگر میگذرانند.
دوستداران والنتاین مقدس بر این عقیده اند که روح او در این روز حامی تمامی عشق های مقدس است و به احترام او و عشق پاکش در این روز هدایا و نامه های خود را با امضای والنتاین به عشق خود تقدیم می کنند ... ( روز عشق و دوست داشتن برای تمامی عشاق خجسته و میمون باد )

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۸
بهمن
۹۰
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش
گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))
جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟
  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۷
بهمن
۹۰


توهین و تمسخر کشور و فرهنگ مردم ایران توسط شرکت " سامسونگ " در تیزر تبلیغاتی تبلت گلکسی تبشرکت سامسونگ، در اقدامی عجیب اقدام به پخش تیزری تبلیغاتی در شبکه های تلوزیونی اسرائیل کرد که به جهت جلب توجه و کسب مشتریان هر چه بیشتر در میان صهیونیسم ها، انواع و اقسام توهین به مردم و بخصوص فرهنگ ایران می شود.

 

داستان این کلیپ به 4 بازیگر صهیونیسم،  مربوط می‌شود که  برای دیدار با طرفداران خود در ایران، به اصفهان سفر می‌کنند! 
 این چهار بازیگر برای اینکه شناخته نشوند لباس زنان ایران را بر تن می‌کنند. شرکت سازنده این کلیپ، با نوع پوششی که برای این 4 کاراکتر در نظر  گرفته، زنان ایران را مورد تمسخر قرار داده است، به گونه‌ای که این 4 مرد با پوشیدن مانتو و در عین حال داشتن سبیل و با راه رفتن نامناسب خود، چهره ناشایست و عقب‌افتاده‌ای از زنان کشورمان نشان می‌دهند.
 در این کلیپ، اصفهان، شهر بزرگ و تاریخی ایران، به مثابه بیابانی به تصویر کشیده شده که مملو از گرد و غبار است و وسایل نقلیه آن گاری و چهارپایان اهلی، و مردم آن به دور از هرگونه تمدن و به صورت عصر حجری زندگی می‌کنند و زنان در هر گوشه‌ای روی زمین بر روی خاک  نشسته‌ و مشغول گدایی هستند.
 این 4 نفر در جستجوی غذا به کافه‌ای می‌رسند که در این کافه یک جاسوس اسرائیلی را که نیروگاه هسته‌ای ایران در اصفهان را زیر نظر دارد، به طور اتفاقی می‌بینند. این مامور مخفی، به بازیگران  توضیح می‌دهد که تبلتی دارد که با آن تمام فعالیت‌های نیروگاه هسته‌ای را رصد می‌کند. یکی از بازیگران ، تبلت مامور موساد را برمی‌دارد و همینطور که درباره قابلیت‌های آن از مامور سوال می‌کند، دوست دیگرش از روی کنجکاوی، دکمه‌ای را روی تبلت لمس می‌کند که به محض لمس دکمه، نیروگاه هسته‌ای ایران که پشت سر آن‌هاست، منفجر می‌شود! 
 همه بهت‌زده می‌شوند اما بازیگری که باعث این انفجار شده، می‌گوید: چی شده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟! این هم فقط یک انفجار مرموز دیگر در ایران بوده! غصه نخورید!
 انتشار این کلیپ توسط شرکتی که در بازار ایران حضوری فعال دارند، محصولات خود را تبلیغ می کنند و از این راه درآمد بسیار دارد، جای شگفتی و البته تاسف بسیار دارد.

سامسونگ به جهت حضور نمایندگان رسمی خود در ایران به خوبی می داند که ایران و تصویر واقعی شهری مانند اصفهان چگونه است و اقدام این شرکت در ساخت اینچنین ویدئویی، نه از روی نا آگاهی، بلکه از روی تعمد و تنها جهت بازاریابی بهتر برای یکی از محصولات خود در میان مردم اسرائیل است.

بهتر است این نکته به این شرکت کره ای یادآوردی شود که تمدن جهان در دو هزار سال پیش، از شرق تا غرب، مترداف با نام ایران بود. این در حالیست که نام کشور کره، تا همین صد سال پیش (و شاید کمتر)، به مستعمره ای  از کشور چین اطلاق می شد.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۶
بهمن
۹۰

دقیقا زمانی که داری توی بی‌خیالی همه چیو فراموش میکنی 
یهو یه آهنگی،
یه نوشته‌ای،
یه اسمی،
یا حتی یه حرفی ...‌
همه خاطراتو میاره جلو چشمت...

 

**********************************

آرام روی خیالم خوابیده ای...
خوب می دانی خیالم برایت تخت است ...

**********************************

سیگار بی جان ترین عصیانگریست که مرا به عصیان وامیدارد ...
او به نابودی تن نشسته است، من به نابودیِ " من " 
... و هر دو به " نابودیِ " هم ...

**********************************

همه چی داشت خوب پیش می‌رفت؛ 
که یهو به خودمون اومدیم دیدیم بزرگ شدیم.....

**********************************

بعضی چیزها هستند که
نه میتوان دید
و نه میتوان لمس کرد
بلکه باید آنها را در درون حس کرد !

**********************************

خدایا! 
کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده ...
تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری ...

**********************************

شعر های من ...
تابلو اند... !
.
همه
نبودنت را ...
تبلیغ میکنند ...!

**********************************

مهربانـــم !
شرمنــده ام
کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم
امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را "پست" کردم 
و غریبه هــا "لایک" زدند ...
کــاش می توانستم
صدای تــو را بنویسم!

**********************************

کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم

تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!

**********************************

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم ...
نام مرا گذاشتند "با جنبه" بی انکه بدانند
خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود…!

**********************************

نه پیشانی من به لبهای تو رسید ،
نه لیاقت تو به احساس من !
چیزی به هم بدهکار نیستیم ... !!!

**********************************

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ....
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم ؛
برای اینکه نگذارم بیایند .!!!

********************************** 

وقتی قبلا بهترین ها را در یک نفر دیــــده باشی ...

ســخت می توانی خوبــــی ها را در دیگری پیدا کنی!!

**********************************

این روزها ریاضی ام خیلی ضعیف شده ..... دیگر نمی توانم آدم حسابت کنم ...!!
 

**********************************

بغض کنید ...گریه کنید ...دق کنید ...

ولی با آدمای بی ارزش درددل نکنید!!


 **********************************

بگو چه مخدری بود
در بودنت ...

که اینهمه نبودنت را
درد میکشم ...!

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۶
بهمن
۹۰
گریه در چشمان من طوفان غم دارد
ولـــــــــی،
خنده بر لب میکتم تا کس نداند"راز "من...
 
 
زن آفریده ایست که ژرفتر می بیند و مرد آفریده ایست که دورتر را می بیند.دنیا برای مرد یک قلب است وقلب برای زن دنیایی است.
 
 
گوشه نــدارد که یـک گوشه اش بنشینم
و نفسی تــازه کنم ...
گــرد گــرد است
این زمین.. ایــن روزگــــار !!
 
 
می خواستم زندگی کنم راهم را بستند,ستایش کردم گفتند خرافات است,عاشق شدم گفتند دروغ است,گریستم گفتند بهانه است,خندیدم گفتند دیوانه است,دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
دکتر شریعتی
 
 
پس از سالها جستجو و نیافتن نیمه ی گمشده ام به این نتیجه رسیدم که خدا منو کامل آفریده..
نیمه میمه هم ندارم و اینا...!!!
  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۹
بهمن
۹۰

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد. او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند. برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت تا اینکه ...

یک روز چوپان شروع کرد به فریاد: آی گرگ آی گرگ. وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.

آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: "گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ". وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!

پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را ...

چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. اما پس از خرید سگ ها، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد "آی گرگ، آی گرگ" چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است. ناگهان یکی از مردم، که از دیگران باهوش تر بود، به بقیه گفت: ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است !!!

مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت، چوپان، دروغ می گفته است، فریاد برآوردند: آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند.

بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از "گاز" سگ ها زخمی شدند. دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند، گریختند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند: "خود کرده را تدبیر نیست". یکی از آنها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان "چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست.

اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت: دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست ""راستگو"" باشد ولی وقتی گوسفندان، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود. بنابراین بهتر است هیچگاه ""گوسفندان""، ""چماق"" و ""سگ های نگهبان"" خود را به یک نفر نسپاریم**.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۹
بهمن
۹۰

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: "کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!"

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۹
بهمن
۹۰

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ...
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه"
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ...

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۷
بهمن
۹۰

روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید: "شما برای چی می نویسید استاد؟" برنارد شاو جواب داد: "برای یک لقمه نان"
نویسنده جوان برآشفت که: "متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!"
و برنارد شاو گفت: "عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!"

روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت و گفت:
آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است!
برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!

 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۷
بهمن
۹۰

واست شب اس ام اس زدم که بگم دنیام تاریکه مثل شب ، تنهام مثل ماه ، کوچیکم مثل ستاره اما دوست دارم قد آسمونی که اندازه نداره . . .

 

.

***************************************
.

امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟

.

***************************************
.

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش . . .

من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی . . .

.

***************************************
.

شب شده ، نردبون گذاشتم بری سر جات بخوابی ماه من . . .

.

***************************************
.

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه بر پا می کنم هر شب

.

***************************************
.

امشب رها از زمان !
تنها به تو می اندیشم . . .
آهنگ های تکراری !
خاطرات تکراری !
و اشک های تکراری !
تکرار در بودن تو که هیچ گاه تکراری نمی شود !
این بی نهایت من است . . .

.

***************************************
.

سیاهی شب را در چشمانت به بند میکشم تا هربار که به تو مینگرم زیبایی نور ماه را تنها در چشمان تو ببینم . . .

.

***************************************
.

آوای شب
چه ازدحامی به پا کرده ای در من !
همین تو یک نفر !!

.

***************************************
.

بیا با هم بشنیم کنج یه شب
بشینیم چند تا ستاره بشمریم
نشون شهر همیشه روشنو
به دلی که غم نداره بسپریم
اگه میخواییم واسه ی هم بمونیم
بیا تو عطر گلها لونه کنیم
بیا رو لبای غمگین وفا
صدای گریه رو وارونه کنیم

.

***************************************
.

شبها که بی تو پلک غزل بسته می شود ، از لحظه های بی تو دلم خسته می شود ، باور نمی کند دل مغرور و ساکتم ، هر لحظه بیشتر به تو وابسته می شود . . .

.

***************************************
.

عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه
.

***************************************
.

دل من ترانه دارد ، غم عاشقانه دارد / به هوای روی ماهت ، همه شب بهانه دارد . . .

.

***************************************
.

نیمه شب صورتم را به خدا خواهم کرد
خواهش دیدار تو را خواهم کرد
تا جان دارم و درسینه نفس
به تو و عشق تو ای دوست وفا خواهم کرد.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۷
بهمن
۹۰

برترین کردار آن است که خود را بدان واداری و از سختی آن نهراسی.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد.

 

 

بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!

 

 

ای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک
چشمی که تو را ندیده باشد کور است خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»

 

 

در تاک مگر شراب پنهان نشده؟ در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟
ای بی‌خبران که مُنکر صبح شدید در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟

 

زد اگر کسی در خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات
که به جستجوی نشانه‌ات، ز سحر شنیده بشارتی

 

شد بسته در هر دو جهان، از بس که خشکید زمین و آسمان، از بس که
بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم خون شد دل صاحب‌الزّمان، از بس که...؟!

 

وسط «الست بربکم» شده‌ایم در نظر تو گم
دل ما پیاله، لب تو خم، زده‌ایم جام ولایتی
تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی

 

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

در دوستی دوستت اندازه نگه دار، شاید روزی دشمنت گردد؛ با دشمنت نیز از حد مگذر، شاید روزی دوستت گردد.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

روزگاری بر مردم آید که جز سخن چین، کسی ر ا تحویل نگیرند وجز تبهکار، شوخ طبع و مردم دار نباشد ، ولی آدم منصف را ضعیف انگارند، و صد قه را غرامت پندارند ، و عبادت را وسیله تکبر و خود برتر بینی قرار د هند.

د ر چنین موقعتی کنیزکان مورد مشورت حاکمان قرار گیرند و کودکان امیر شوند، و کار به د ست خواجگان افتد.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

اگر از چیزی ترسیدی دل ه دریا زن و در آن وارد شو، که این همه دو دلی سخت تر از ترسی است که احساس می کنی...

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

آن که برای خدا به خشم آید باطل را هرچه باشد در هم کوبد.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۶
بهمن
۹۰

ناداری بزرگترین مرگ است.

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.