شیمی کَده

آموزش شیمی و علوم

شیمی کَده

آموزش شیمی و علوم

شیمی کَده

تمام مطالب این وب تقدیم به روح آسمانی پدرم که یادش پرچم صلحیست به وقت شورش دلتنگی...

بایگانی

۳۵ مطلب با موضوع «تصاویر» ثبت شده است

۱۵
آبان
۹۰

چند تا عکس...

 

 


 

 


 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۷
آبان
۹۰

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۳۰
مهر
۹۰

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۴
مهر
۹۰

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۲
مهر
۹۰

سلام چند تا عکس دیگه از ماشین گذاشتم

 

 


 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۷
مهر
۹۰

اینم چندتا عکس از منظره و گل و... تقدیم به همه دخترا!!

 

ظاهرا امروز روز دختراست!

روز همه شون مبارک

 


 

 

بقیه تو ادامه

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۷
مهر
۹۰

سلام

 

من  اومدم با عکس یه عالمه ماشین

 


 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۶
مهر
۹۰

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۴
مهر
۹۰

 

نسخه اصلی عکس بدون نوشته و شعر در ادامه مطلب

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۰۳
مهر
۹۰

 

 


 

 

 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۵
شهریور
۹۰

 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۰
شهریور
۹۰

اینم عکس چند تا نینی!

 

اگه قدیمین ببخشید

راستش  از اون جایی که من نینی خیلی دوست دارم گفتم چندتا عکس ازشون تو وبلاگم بزارم که جنسم جور شه!!

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

 


 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۰
شهریور
۹۰

اینم دوتا عکس از شهرم!

این یکی واسه قدیم ندیماست!

اینم واسه الاناست!

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۱۴
شهریور
۹۰

سلام

امروز میخوام یه داستان ا ز زندگی چندتا گربه  براتون تعریف کنم

به نام خدا

روزی بود روزگاری بود

یه پیشی خانم بود این شکلی 

که با یه آقا پیشی ازدواج کرد اینم عکس عروسیشون 

  

آقاپیشیه سخت کار میکرد 

تاهمسرش تو رفاح باشه

گاهی اوقاتم خانومش یه کارایی میکرد

تا اینکه زد و خانمش باردارشد 

بعدچند ماه هم بچه هاشون به دنیا اومدن

 

جونم براتون بگه مامانشون به یکیشون  خیلی علاقه داشت وهمیشه کنارخودش میخوابوندش

بقیه هم هر کدوم یه جا میخوابیدن

بابای بدبختم تا میومد خونه از خستگی ولو میشد میخوابید

 

گذشت و بچه ها بزرگ شدن هرکدوم یه کاره شدن بچه اولی رفت خارج و دکتر شد(اما هنوز عکسشو توی محل کارش  برای ما نفرستاده وگرنه براتو ن میذاشتم که ببینین)

یکی تو صداسیما زد تو کار گریم

 

 یکیشون خواننده شد

 

 و اونی که عزیز دردونه مامانی بود هم بازیگرمنفی سینماشدو عکسش رو سر در سینماها زده شد

 بچه آخری هم رزمی کار شد

 

همه چی خوب پیش میرفت که یهو پدرشون بخاطر کار زیاد سکته کردومرد

 

مادرشون بعدمرگ پدر دیوونه شد 

 

بچه ها هم بعدتشییع جنازه ودفن پدر یه مراسم باشکوه گرفتن و قول دادن که  همیشه مواظب مادرشون باشن

 

پایان

نظر یادتون نره

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.
۲۸
مرداد
۹۰

منم از دعاهای خودتون محروم نکنید

 

  • .::::. مـــــــــهـــــــــدی قــــــــــادی.::::.