متن پاسخ:
هر انسانی، براساس فطرت و عقل خود، در مییابد که باید به عبادت خدای متعال برخیزد; احساس بندگی، در همه انسانها وجود دارد و این نیاز از بنده و مخلوق بودن انسان است. انسان، احساس نیاز به بندگی دارد. اصل بندگی و عبادت، دلیلها و انگیزههای متعددی دارد که از جمله به انگیزه عقلی و فطری و عاطفی میتوان اشاره نمود.(پیام قرآن، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 25، دارالکتب الاسلامیة.)
قرآن مجید نیز در این که انسان باید چیزی را پرستش کند، زیاد بحث نکرده، چرا که یک احساس همیشگی انسانهاست، اما نکته مهم این است که انسان چه کسی را باید بپرستد؟ قرآن مجید نیز بر این پرسش، تأکید دارد که معبود انسان چه شرایطی باید داشته باشد، و آیا انسان حق دارد هر کسی را پرستش کند؟ انسان به دلیل آن که آزاد آفریده شده، جز در برابر آفریدگار خود، در برابر هیچ کس نباید سربندگی فرود آورد، چرا که او فقط بنده خداست.
قرآن مشرکان را که به جای خدا ، بت میپرستیدند، ملامت نموده، میفرماید: " قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ;(صافات،95) گفت: آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟" و نیز میفرماید: " قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَنفَعُکُمْ شَیْئا وَ لاَ یَضُرُّکُمْ ;(انبیأ،66) آیا جز خدا چیزی را میپرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد و نه زیانی به شما میرساند؟"
"*أُفٍّ لَّکُمْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ*;(انبیأ،67) اف بر شما و آن چه جز خدا میپرستید! آیا اندیشه نمیکنید؟"عبادت یا برای امید به خیر و یا به علت امنیّت از شرّ است و غیر از خداوند نه خیری دارد و نه شری ; از این رو پرستش آنان بیهوده است.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 14، ص 302، جامعه مدرسین قم.)
خلاصه آن که پرستش تنها برای آفریدگار جهان است و خدای متعال ،تمام کمالات را داراست و هیچ نقصی نیز ندارد و لازمه چنین موجودی این است که ما نتوانیم آن را ببینیم، چرا که دیدن ما موجب نقص اوست; دیدن با چشم سر، شرایطی دارد; چیزی دیده میشود که در مکان و زمان و مادّی باشد و روشن است که اینها، برای وجود خدای متعال نقص به حساب نمیآید، چرا که از ویژگی های موجود مادی و مکانی آن است که در یک جا هست و در جای دیگر نیست..
خدای متعال که به علّت آفریدگار بودن، حقّ پرستش دارد، از همه نقصها پاک است; از این رو، اصلاً نباید دیده شود، و خدایی که با چشم دیده شود، شایستگی پرستش ندارد. بقیه موارد هم این گونه است. خدای متعال با بشر سخن گفته و انسانها نیز میتوانند با او سخن بگویند، اما صحبت حضوری که رو در رو باشد، مستلزم نقص خداست و نقص بر خدای متعال، وارد نیست..
قرآن مجید در این باره میفرماید:« وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء.....»;(شوری،51) و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آن چه را بخواهد وحی میکند، چرا که او بلند مقام و حکیم است.."
ارتباط کلامی بین خدا و مردم هست، ولی دلیلی که در آخر آیه آمده است نشان میدهد، خدای متعال که از همه نقصها پاک است و بر آفریدههای خود برتری دارد، شأن او فراتر است از این که با مردم صحبت حضوری داشته باشد، چنان که مردم با یکدیگر دارند و به خاطر حکمتش، از راه وحی با مردم سخن میگوید و آنها را به کمال و هدف خود میرساند.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 74، جامعه مدرسین قم.)
خلاصه آن که خدایی را باید بپرستیم که جامع تمام کمالات بوده و هیچ گونه نقصی نداشته باشد، البته چنین موجودی نه دیده میشود و نه میتوان با او رو در رو بسان مکالمات عرفی، سخن گفت. این نکته را نیز باید توجه داشت که به طور معمول این گونه پرسشها که با نگرش مادّی به جهان هستی مطرح میشوند، در این مرز و بوم سابقه و عوامل خاصّ تاریخی دارد و گرایش به مادی گرایی در غرب نیز عوامل خاصّ خود را دارد و پرواضح است که مادّی گرایی پیش از آن که دلیل منطقی داشته باشد، علت دارد.در این زمینه، بسیار مناسب است که کتاب شهید مطهری را که در یک مقاله ماتریالیسم در ایران و در بخشهایی، علل گرایش به مادی گری را به طور مفصّل بیان کردهاند، مطالعه نمایید.(مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 1، ص 440 به بعد، انتشارات صدرا.)
نکته مهم قابل توجه این که موجود مساوی با محسوس نیست; بخشی از موجودات، محسوسند و در مقابل، بخشی از آنها با آن که از وجود واقعی برخوردارند، با حواس، درک شدنی نیستند و این اصل باید در تمام پرسشها لحاظ شود که دایرة وجود را باید فراتر از محسوس دانست..