یک صفحه از خاطرات یک بنده خدا
چهارشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۵۲ ق.ظ
میگه : دیشب پشه اومد تو اتاقم منو نیش زد یه گوشه گیرش اوردم اومدم بکشمش بهم گفت بابا ...... با اندکی تامل دیدم راست میگه خون من تو رگاشه بغلش کردم تا صبح دوتایی با هم گریه کردیم
میگه : دیشب پشه اومد تو اتاقم منو نیش زد یه گوشه گیرش اوردم اومدم بکشمش بهم گفت بابا ...... با اندکی تامل دیدم راست میگه خون من تو رگاشه بغلش کردم تا صبح دوتایی با هم گریه کردیم